من یک خانه دار تمام وقت هستم.
من 24 ساعته در روز کار می کنم ...
من یک مادر خواهم شد..
من یک همسر هستم
من یک دختر هستم
من یک عروس خانواده همسر هستم
من یک ساعت زنگ دار هستم
من یک سنگ صبور هستم
من یک آشپز هستم
من یک پیشخدمت هستم
من یک منشی هستم
من یک معلم هستم
من یک گارسون هستم
من یک پرستار بچه خواهم شد
من پرستار هستم ، من دستیار هستم
من یک مامور امنیتی هستم
من یک مشاور هستم
من آرام بخش هستم .
مرخصی استعلاجی ندارم ، روز استراحت ندارم ، 24 ساعته گوش به زنگ تمام ساعات...
دستمزد من این است:
مگه چکار کردی از صبح تا حالا....
گاهی اینقدر زن می شوم که جواب نامردی را با مردانگی میدهم ..
گاهی اینقدر زن می شوم که مجبوری در لحظه ها غرق بشوم و نگاهم پشت برخی از دقایق یخ بزند...
گاهی اینقدر زن می شوم که از زیابیی و ظرافتم فراموش می کنم...
گاهی اینقدر زن می شوم که عادت های همیشگی ام را فراموش می کنم ...
گاهی اینقدر زن می شوم که دست های زنانه ام بی سر و صدا خیلی چیزها را سر و سامان می دهد...
گاهی اینقدر زن می شوم که دستانم زبر تر و صورتم پر مو تر از یک مرد می شود...
" من یک زن هستم پر از دغدغه های مـــــــــــــردانه "
دل من زنانگی می خواهد...
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |